hot page

موضوع : حلما خانومی, مسافرت هانویسنده مامان امیر علی و حلــــــــــما تاریخ ارسال دوشنبه 17 خرداد 1395 در ساعت 16:38 سلام.بازم ما اومدیم بلاخره کلی با خودم کلنجار میرم تا بیام بشینم پای کامپیوتر...عاخه دیگه حس و حال کامی جونو ندارم خوب طبق معمول میریم سراغ خبرای مهم. حلــــــــــــــــــــما خانم م hot page...ادامه مطلب

موضوع : مسافرت هانویسنده مامان امیر علی و حلــــــــــما تاریخ ارسال سه شنبه 28 بهمن 1393 در ساعت 2:19 سلام خوبین ؟خوشین؟سلامتین؟ دیگه امیر ما بزرگ شده و نمیدونم براش چی باس بنویسم تو وبلاگش. مردی شده واسه خودش . چندروز پیش دختر عمه کوچکش اومده بود خونمون ،امیر برگشته میگه ماشالا مریم سادات بزرگ شد hot page...ادامه مطلب

سلام علیکم حالتون ؟احوالتون؟سال 94 تون مبارک .صد سال به از این سالها مامان امیر علی یهو جو گرفتش اومد اینجا باز بنویسه و بره 3-4 ماه پیداش نشه اول از همه بزارید یه خبر خوش بدم ،اینکه امیر علی ما داره داداشی میشه خبرهای بعدی هم خوشبختانه همش خوبه و جای هیچ نگرانی نداره چرا راسی یکیش خطرناکه اول همین hot page...ادامه مطلب

سلام به همراهان همیشگی وبلاگ خاک گرفته ی من خوب هستین مثه ما ؟ما که عالی پرفکت درجه یک دوباره مامان زهرای تنبل قصه ی ما چشم خورد و اومد پای کامپیوتر خب حالا از کجا شروع کنم براتون مهمترین خبرو بگم اول بهتره .اونم تولد 5 سالگی پسر ارشدم امیرعلیه با یک ماه تاخیر . شرمنده دیر شد و نتونستیم برات تولد بگ hot page...ادامه مطلب

خداحافظ روزهای انتظار سه نفره،خداحافظ لگدهای دلنشین و نرم، خداحافظ سکسکه های شبانه،خداحافظ نوزاد درونم و سلام به روی ماه دخترکم،سلام به تنها آبجی پسرم، سلام به لبخندهای تو خوابت و سلام به بهانه ی سوم زنده بودنم تمام خاطرات با عکسها تو ادامه مطلب ادامه مطلب : سلام خوبین؟خوشین؟ما هم شکر خدا خوبیم و hot page...ادامه مطلب

سلام دوباره اومدم بعد از 4 ماه دوری از وبلاگ درک کنین دیگه دخمل داری به وظایفم اضاف شده عاخه یه عالمه عکس دارم بزارم براتون ،ولی اصن حسش نیست سایزشو کم کنم و بعدم آپلود عاخه تنبلی تا چه حد! اینجا نوشتم براتون که عمه شدم ،الان میگم جاتون خالی عمه شدم اونم از نوع عمه بزرگ و عمه زهرا خانم وای نمیدونین hot page...ادامه مطلب

موضوع : اولین ها, حلما خانومینویسنده مامان امیر علی و حلــــــــــما تاریخ ارسال دوشنبه 6 ارديبهشت 1395 در ساعت 11:30 سلام بازم من اومدم با کلی عکس در هم بر هم حلمای 6 ماهو 12 روزه من واکسنش رو زده و خیلی راحت میشینه مثه یه خانم باوقار و باکلاس .بدون هیچگونه آموزش قبلی ای .بگین ماشاالله امیرعلی 5 سا hot page...ادامه مطلب

آنلاین : 1 بازدید امروز : 933 بازدید دیروز : 977 بازدید هفته گذشته : 2798 کل بازدید : 642654 ]]]]]]]]]]>]]]]]]]]>]]]]]]>]]]]>]]>کد ِکج شدَنِ تَصآویر کداهنگ برای وبلاگ hot page...ادامه مطلب

موضوع : حلما خانومی, مسافرت هانویسنده مامان امیر علی و حلــــــــــما تاریخ ارسال دوشنبه 17 خرداد 1395 در ساعت 16:38 سلام.بازم ما اومدیم بلاخره کلی با خودم کلنجار میرم تا بیام بشینم پای کامپیوتر...عاخه دیگه حس و حال کامی جونو ندارم خوب طبق معمول میریم سراغ خبرای مهم. حلــــــــــــــــــــما خانم ما راس 6 ماهگی تونست بشینه بدون کمک تو 6 ماهو 24 روزگی اولین دندونش نیش زد.تقریبا هفته بعدشم دندون دومیش در اومد امیر عاغای ما هم که روز اول خرداد  تو دبستان شهید دهستانی نزدیک خونمون ثبت نامش کردم برا کلاس اول خبر بد این سری هم مربوط به امیر عاغاس تقریبا یه هفته مونده بود نیمه شعبان شام خونه مادرشوهر دعوت بودیم .که امیر عاغا با بچه ها مشغول بازی بود که با سر میره تو شیشه ی در ورودی. خدا رو شکر جز چنتا خراش رو دستش هیچ اتفاق دیگه ای نیوفتاد که این اتفاق بهونه ای شد تا مامان منیر به صورت جدی ببرتش تهران روز نیمه شعبان هم با مامان منیر و بابا احمد رفت تهران و 10 روزی اونجا بود و بعد به خاطر عمل چشم مامان معصوم برگشت یزد. و با این تهران رفتنش به جشن فارغ التحصیلی پیش دبستانیش نرسید عکسا هم تو اد hot page...ادامه مطلب

سلام.خوبین؟خوشین ؟یهو جو گیر شدم اومدم پای لبتاب مای فادر تا براتون پست بزارم تقریبا یه هفته اس که تهرانیم بدون همسر محترمخیلی شیک و مجلسی داریم خوش میگذرونیم از امیر بگم که 12 روز دیگه تولد 6 سالگیشه و ما اصن برنامه تولد نداریم متاسفانه کلی اینجا داره آتیش میسوزونه و با ماچ های محکمش حرص حلما خانومو در میاره کلی مامان منیر داره لوسش میکنه و هر چی میخواد براش فراهمه حلما خانمم که برا خودش خانمی شده بیا و ببین سوپش رو قشنگ میخوره .تازگیا بلا هم شده تا یه چیز میزارم دهنش میخواد با دست در بیاره تا اول ببیندش کلی برا خودش خوانندگی میکنه و قر میده . دختر تنبل ما هنوز ثابت تشریف داره و چار دستو پا نمیره و فقط نشسته به همجا نظارت میکنه. ولی برا برداشتن چیزای دورو ورش کلی خم میشه و تلاش میکنه یه سری خبر هم دارم براتون که وقتی برگشتم بافق سر وقت مناسب مینویسم اینجا بریم سراغ عکسا تا هنو کله ام داغه ادامه مطلب : در راه تهران غزل عمه مدتی بود که تهران بود خونه مادربزرگ مامانش . حلما بعد از کلی خرید در یک روز گرم بقیه عکسا باشه بافق آپلود میکنم اینجا سرعت نت لاک پشتیه خفن (W hot page...ادامه مطلب